سریال عشق سیاه و سفید؛ خلاصه داستان قسمت آخر و عکس بازیگران سریال

سریال عشق سیاه و سفید

سریال عشق سیاه سفید با بازی بیرجه آکالای و ابراهیم چلیکول یکی از سریال جالبی است که از شبکه کانال دی پخش شد و در ایران هم از شبکه جم سریز پخش می شود. در این بخش خلاصه داستان سریال و عکس های بایگران “سریال عشق سیاه و سفید” را مشاهده می کنید.

خلاصه داستان سریال عشق سیاه و سفید جم سریز

فرهاد اصلان برای درمان مردی که دنبالش بود به یک دکتر نیاز پیدا می کند و برای همین با دکتری به نام آسلی چینار که خودش رو فدای درمان انسان ها کرده آشنا می شود. دو انسان که به اندازه ی سیاه و سفید با هم متضاد هستند و به هیچ وجه امکان با هم بودنشان وجود ندارد .آسلی که به زور در عمارت نگه داشته شده بود در تلاش بود تا فرد زخمی را درمان کند که شاهد چیزی می شود که نباید می شد و این آغاز ماجرایی است که زندگی و سرنوشت این دو را تحت تاثیر قرار می دهد.

بخوانید : سریال فضیلت خانم

عکس های بازیگران سریال عشق سیاه و سفید

بیرجه آکالای در نقش آصلی

محمود اوزنور در نقش نامیک

ابراهیم چلیکول در نقش فرهات

گاهیت چوک در نقش کانیت

آرزو گمزه کلینچ در نقش یتر

اجه دیزدار در نقش اگیت

سونا دیزدار در نقش زینب

تیمور اولکباس در نقش عابیدین

سینم سونسال در نقش جم چینار

ماکیت کوپر در نقش آزاد

سلین سرکرسی در نقش آیهان

عکس های بازیگران سریال عشق سیاه و سفید

سریال عشق سیاه و سفید

عکس سریال عشق سیاه و سفید جم سریز

عکس های بازیگران سریال ترکی عشق سیاه و سفید

سریال عشق سیاه و سفید سریال عشق سیاه و سفید سریال عشق سیاه و سفید سریال عشق سیاه و سفید سریال عشق سیاه و سفید سریال عشق سیاه و سفید سریال عشق سیاه و سفید سریال عشق سیاه و سفید سریال عشق سیاه و سفید سریال عشق سیاه و سفید

خلاصه داستان سریال عشق سیاه و سفید

داستان سریال عشق سیاه و سفید در مورد مردی حوان است که زندگی سختی را می گذراند و به دلایلی اصلا به عشق اعتقادی ندارد. ناگهانی زنی در زندگی او پیدا می شود که باعث می شود زندگی او دچار تغییراتی شود. داسان این سریال در مورد یک پزشک است که دیگر به عشق فکر نمی کند و برای او هیچ عشقی مهم نیست و زندگی خود را وقف دیگران کرده است.

 

فرهاد اصلان برای درمان مردی که دنبالش بود به پزشک نیاز پیدا می کند و به همین منظور با دکتری به نام آسلی چینار که خودش را وقف درمان انسان های دیگر کرده است آشنا می شود. این دو انسان به اندازه رنگ سیاه و سفید با هم تفاوت دارند و به هیچ وجه ممکن نیست در کنار هم قرار بگیرند. آسلی که با اجبار در عمارت نگهداری می شود در تلاش بود تا فرد زخمی را درمان کند که چیزی را می بیند که نباید می شد و این شروع ماجرایی است که زندگی و سرنوشت این دو نفر را تحت تاثیر قرار می دهد.

+ اونقدر از این سریال تو صفحات مجازی دیدم و خوندم البته من اصلا خلاصه داستان سریال رو هم نخوندم از بس عکس های این دو بازیگر یعنی ابراهیم چلیک کل و بیرجه آکالای رو دیدم و از بس اسم آسفر دیدم  تا بالاخره قلقلکی شدم یه قسمت دانلود کنم ببینم چی داره…

هنوز چند دقیقه از سریال نگذشته بود که واقعا شک کردم دارم سریال ترکی می بینم! آیا واقعا ترکها هم قابلیت اینجور فیلمنامه نوشتن رو هم دارند؟ شخصیت پردازی روی دو شخصیت آسلی و فرهاد و خصوصا فرهاد(فرحات) بسیار عالی بوده و به جرات میگم واقعا عالی هم بازی کرده ابراهیم چلیک کل و اینو هم تا حدود زیادی مدیون پارتنر معرکه اش یعنی بیرجه آکالای هست. برخلاف کسانی که مجذوب فرهاد شدند من در همین لحظات اولیه سریال، شیفته بازی خانم بیرجه آکالای شدم… چقدر روان و راحت بازی می کنه و چقدر زیبا و سلیس و واضح دیالوگ میگه… چقدر عالی و شاهانه بازی می کنه….. شاید چندین و چندین مرتبه سکانس های این خانومو می بینم و سکانس های فرهاد و آسلی رو، چندین و چندین مرتبه می بینم چقدر عمیق بازی می کنند… حلال اولسون والله….

من 10 قسمت این سریال رو دیدم و فعلا رها می کنم و ترجیح میدم پس از اتمام مجددا از ابتدا ببینم و البته با این شرط که نشنوم نویسنده و کارگردان ساچمالامایی باشلامیشلار وگرنه اینو هم نیمه رها می کنم.

معرفی شخصیت های سریال عشق سیاه و سفید :

* شخصیت فرهاد شخصیت اصلی و کاراکتر اصلی و به اصطلاح کاراکتر سیاه سریاله و همیشه هم سیاهپوشه: شخصیتی که در کودکی و نوجوانی به خوبی تربیت شده و وجود پاک و سالم و قلب مهربونی داره و الگوی خواهر و برادر کوچکتر از خودش هست و پسر خوبی هم برای پدرش(پدر ناتنیش نجدت). اما پدرش در همون عنفوان نوجوانی فرهاد کشته میشه و عده ای تحریکش می کنن که اسلحه بگیره دستش و قاتل پدرش رو بکشه و همین باعث میشه که نقاط سیاهی روی قلبش به وجود بیاد و درونش در یک تاریکی فرو بره و عواطفش سرکوب بشه و جز اسلحه و خشونت چیزی حالیش نباشه. یک انسان مهربان و لطیف که تبدیل به یک انسان یخ زده شده….

* در مقابل؛ آسلی چینار یک دکتر ماهر در عرصه طب کودکان و اطفال هست و در بیمارستانی پزشک و جراح هست و قلب مهربونی داره و مورد احترام بیمار و غیر بیماران هست و او همه عشق و زندگیش رو روی کارش گذاشته و زندگی خوب و آرومی داره. آسلی طی اتفاقاتی در مواجهه با فرهاد قرار می گیره و این تقابل، آغاز دگرگونی هایی در شخصیت طرفین هست که به خوبی به تصویر کشیده شده است و قابل لمس برای مخاطب هست.

* کمیسر جم: برادر آسلی هست. و فردی است که به شدت دنبال عدالت و مجازات مجرمین و متخلفین است.

* نامیک که در واقع پدر واقعی فرهاد هست که این قضیه ازش مخفی شده و در سریال به عنوان دایی فرهاد هست.

* یتر: مادر فرهاد و همسر نامیک بوده که ازش جدا شده و با شخص دیگری ازدواج کرده که حاصل اون هم دو فرزند دختر و پسر هست.

* ییگیت: برادر کوچکتر فرهاد اصلان و دادستان هست و او هم فردی است که به شدت دنبال عدالت و مجازات مجرمین و متخلفین است. شخصیتشو دوست دارم.

* جونیت، عابدین، گلسوم، ویلدان، هاندان هانیم، و …. شخصیت های نسبتا فرعی سریال هستند.

* سریال به لحاظ محتوا:

+ خوبیش اینه که فرهاد و آسلی شرعا و رسما و عرفا عقد نکاح رو جاری کردن و این خودش اولین عامل حاشیه رو از بین برده. حقتا چوک سویندیم

+ اما طبق معمول ما شاهد حاشیه هایی مثل خیانت، ارتباطات نامشروع و نتیجتا بچه نامشروع هستیم.

+ شاهد نفوذ جریانهای مختلف اجتماعی در سازمانهای دولتی و نظامی و انتظامی هستیم یعنی حضور نفوذی و جاسوس و خائن. یعنی همه شونم همه جا یه آدم دارن واسه خودشون لامصبا. خخخخ

+ شاهد استفاده از انواع مختلف اسلحه و وفور اسلحه و قتل و کشتار. یعنی همه هفت تیر کش شیش لول بندی هستن مال خودشون

+ به طور طبیعی ما نباید فرهاد را کاملا دوست داشته باشیم اگرچه ما گذشته اش را در ابتدای سریال متوجه می شویم اما آیا چرا باید از اسلحه بدست گرفتن او و کشتار و … او زیاد خرده نگیریم و ناراحت نشویم و به روی خودمان نیاوریم؟! چون فرهاد مثلا هیکل ورزشکاری دارد و عاشق آسلی یعنی دکتتتتتتر شده است؟ تصمیم می گیریم قدری به او حق بدهیم sadece bir az cik… /

bi sikinti yok yani

+ فعلا نمی خوام در زمینه محتوا، چیز خاصی بگم صبر می کنم سریال هرزمان تموم شد و منم عمرم کشید تا اونجا اون موقع بگم. امیدوارم در یک فصل تمومش کنن اونم خیلی تر و تمیز. umarim از این حاشیه های عشق قدیمی و عشق جدید و زن جدید و مرد جدید وارد سریال کردن برای از راه به در بردن فرهاد یا آسلی، ایجاد نکنن که o zaman sinirlerim cok daha kotu bozulucak

* نقد فنی سریال عشق سیاه و سفید:

+ بازیگر زن یعنی بیرجه آکالای واقعا فوق العاده است. من همانطور که فقط سریال های بازیگر زن کره ای یعنی gong hyo jin  رو می بینم اونم که دو سال یه بار یه دونه اگه بازی کنه. این دوتا برای من عین همن. خیلی طبیعی بازی می کنند. آفرین حلال اولسون سیزلره. بزرگترین علت این مشاهده این سریال اول همین خانوم هست. البته من به اصطلاح فن هیچ بازیگری نیستم که بخوام براشون پست و کامنت و لایک و اینا انجام بدم فقط صرفا بازیشونو دوست می دارم. تصویرش ملیح و صدایش هم دلنشین.

+ بازیگر مرد یعنی ابراهیم چلیک کل: این فقط نظر منه البته. من فکر می کنم از خود این بازیگر هم اگر بپرسی کدوم نقش و سریالتو دوست می داری همین سریال عشق سیاه و سفید رو بگه. بقیه سریالهاش چنگی به دل نمی زنه چون سناریوها کلیشه ای و پارتنرها هم ضعیف.. این بازیگر هم فوق العاده در نقشش ظاهر شده اصلا یه چیزه دیگس. لحن صحبت کردن و تغییر صداش هم عالیه. هرچند فکر می کنم در قسمتهای ابتدایی لحنش خشک و رسمی تر بود اما الان لحنش لاتی میزنه. که شاید این هم به دلیل تغییر درونی در شخصیت این فرد در طی سریال هست چون طبیعتا شخصیتش تحت تاثیر آسلی دگرگونه میشه

+ صحنه های دوتایی آسلی و فرهاد خصوصا در دعواهاشون موتیش و شاهانه و هاریکا و فوق العاده. تکه پرانی ها و حتی دیالوگها و حرکات طنزگونه شون هم دلبری می کنه. صحنه های غم گدازانه شون که دیگه هیچی… انگار یک فرهاد و آسلی در درون همه ما هست…. خخخخ…..فاز عرفان برداشتم… طوریکه خود من از دیدنشون سیر نمیشم. باید سریال رو فقط دیالوگ بدن اینو و آسلی حرف بزنن. حلال اولسون سنه ایول الله

+ بازیگر خانم نقش یتر هم خیلی خوب ظاهر شده و حتی به نظر من بازیگر مرد  نقش نامیک هم همینطور. تن صدای هردوشون رو دوست دارم.

+ بازیگران فرعی مثل عابدین و دیلسیز رو هم می پسندم هرکدومشون طنز خودشونو دارن.

+ پای همین چند قسمتی که دیدم هم کلی خندیدم و هم گریه کردم و هم بغض کردم و هم شگفت زده شدم.

+ ضرب الثملها و حکایات ترکی هم در این سریال دیده میشه و شنیده میشه عالیه. می بینم به مامانم هم میگم.

+ لباسها و گریمهاشون قابل تحمله. حداقل مثل فشن شو ها نیست. من دوست دارم.

+ از موسیقی متن عالی این سریال نمیشه گذشت من که قلبم از جا کنده میشه رسما. اوفففففففف

+ اگر سریال دست سرنوشت رو دیده باشید لوکیشن عمارت خانوادگی در این سریال، همون لوکیشن سریال دست سرنوشت هست.

+ این سریال منو یاد سریال کره ای مشکلی نیست این عشقه میندازه. بیمار روحی ای که دکترش رو دوست داره و دکتره هم بیمار رو دوست داره و ….

+ بشدت فرهاد منو یاد قباد میندازه وقتی با شهرزاد آشنا شد و مثلا داشت متحول میشد…. اندازه یه سریال ترکی هم نتونستن در شبکه خانگی سریال تولید کنن که من همون فصل یکم بوسیدمش گذاشتمش کنار…….. بیراکتیم………

+ بیرجه آکالای برای من حالاتش تداعی کننده آدری هیپورن و اینگرید برگمن است

 Birce Akalay

Sanki Yüzü benziyor

audrey hepburn

ابراهیم چیلیک کل هم برای من حالاتش تداعی کننده همفری بوگارت و کری گرانت هست.

 İbrahim Çelikkol

Sanki Yüzü benziyor

humphrey bogart

+ همونطور که در ابتدای مطلبم عرض کردم امیدوارم با حاشیه زدن های بی مورد، از عمق دادن به شخصیت پردازی کاراکترها غافل نشن و به صورت استثنا ما یک سریال ترکی جذاب رو شاهد باشیم.

وبلاگ naghdskorea.blogfa.com

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا