تکنيکهاي مصاحبه با بیمار
اخبار صنفي, اخبار علمی پزشکی, بهداشت روان, بهداشت عمومي
تکنيکهاي مصاحبه:
مصاحبه تعاملي دونفره به صورت مکالمه است و دو کاربرد درماني و تشخيصي دارد. در يک مصاحبه خوب، فهم مشکل بيمار و رسيدن به تشخيص ضروري است.
در جريان مصاحبه، با استفاده از تکنيکهاي گوناگون درماني، رهايي بيمار از علايم امکان پذير ميشود. محتويات مصاحبه شامل دو بخش کلامي(آنچه که بيان ميشود) و غيرکلامي (تماس چشمي، حالات چهره و حالات وحرکات بدن) ميباشد.
چگونه مصاحبه را شروع کنيم؟
ضروري است مصاحبه در يک مکان خصوصي انجام شود و فاقد عوامل مزاحم و مداخله گر نظير رفت وآمد سايرين و سروصدا باشد. درمانگر راحت باشد و در طول مصاحبه شتاب نکند. بيمار روي صندلي راحتا قرار بگيرد و براي شروع خوب، درمانگر با لبخندي بيمار را به صحبت کردن دعوت كند.
” دکتر: صبح بخير، لطفاً بفرماييد بنشنيد، چطور شد براي مشاوره مراجعه کرديد؟ ”
درمانگر به تدريج پرسشهاي بيشتري را در مورد مشکل بيمار مطرح ميكند و در طول مصاحبه، درمانگربايد از قطع غيرضروري کلام بيمار اجتناب کند، تا ارتباط با بيمار مخدوش نشود. همانطورکه بيمار صحبت ميكند، درمانگر بايد فعالانه به کلام بيمار گوش دهد و همچنين همزمان به اداها، حرکات و حالات چهره و اندام بيـمار توجه نشان دهد. وقتي فرد يک رويداد هيجاني را تعريف ميكند پاسخهاي فيزيولوژيک نظير تنفس سريع و تند، لرزش صدا و اندام، دستان سرد و مرطوب، لکنت زبان و… ممکن است مشاهده شود.
براي حصول بهترين نتيجه در سير مصاحبه، درمانگر بايد از پاسخهاي کلامي و غيرکلامي مطلوب و نامطلوب خود که ميتواند، به ترتيب، موجب بهترشدن و يا بدتر شدن ارتباط با بيمار شود آگاه باشد.
ارتباط غيرکلامي:
الف- پاسخهاي مطلوب درمانگر
1. تماس چشمي(Eye contact)
براي ارتباط مطلوب ضروري است درمانگر و بيمارتماس چشمي داشته باشند. جهت تسهيل اين وضعيت، پزشک و بيمار در فاصله مکاني مناسب قرار گرفته و ارتباط به صورت چهره به چهره باشد. اگر بيمار از تماس چشمي امتناع ميكند، نبايد وي را تحت فشار قرار داد. تماس چهره به چهره الزاماً به معناي نشستن روبهرو نيست. ميتوان با زاويه مايل با بيمار نشست ولي تماس چشمي را نيز حفظ کرد.
2. اداها و حرکات بدني(Gestures)
اداها، حرکات و فعاليتهايي هستند که بخشهاي متفاوت بدن آن را ايجاد ميكنند. اداها وحرکات پزشک بايد با موضوع متناسب باشد. براي مثال تکان دادن سر توسط پزشک، به بيمار نشان ميدهد که پزشک به مسائل بيمار علاقهمند بوده و توجه ميكند و اين مساله موجب تسهيل فرآيند بازگويي مشکلات از سوي بيمار ميشود.
3. تظاهرات صورت(Facial expression)
خيلي اهميت دارد که پزشک طي گوش دادن به صحبتهاي بيمار، توجه وعلاقهمندي خود را نشان دهد. بايد حالت چهره پزشک براي بيمار خوشايند و مطلوب باشد. لبخند متناسب در طي مصاحبه، موقعيت مصاحبه را براي بيمار راحت تر ميكند.
ب- پاسخهاي نامطلوب درمانگر
1. تظاهرات صورت:
پزشک بايد از ابراز حالتهايي نظير تحريک پذيري، رنجش، اضطراب و يا فقدان علاقهمندي در چهره اجتناب کند. اين حالتهاي نامطلوب مانع از تداوم صحبت بيمارميشود. پزشک بايد اين مهارت را به تدريج طي تمرين کسب کند که حتا درصورت خستگي يا ناراحتي به دلايل مختلف تظاهرات صورت و ساير رفتارهاي خود را با بيمار کنترل کند. حالات پزشک بايد به عنوان نوعي مهارت حرفه اي تظاهر کند، نه احساسات دروني پزشک.
2. اداها وحالات بدني:
بايد پزشک ازخميازه کشيدن، جابهجا شدن مکرر، ضربه زدن روي ميز، خاراندن سر، نگاه کردن پي درپي به ساعت و حرکات حاکي از عدم تمرکز وحواسپرتي اجتناب کند. نگاه به ساعت ابتداي مراجعه ميتواند آشکارباشد ولي پس از آن بايد نامحسوس باشد در انتهاي زمان ميتوان پايان وقت را اعلام كرد و از بيمار خواست که اگر در پايان پرسش يا صحبتي دارد، بگويد.
ارتباط کلامي:
الف- پاسخهاي مطلوب درمانگر
1. علاقهمندي خود را نشان دهيد.
يادآوري و تکرار جزييات گفتههاي بيمار توسط پزشک و همچنين خطاب کردن بيمار با اسم وي از راههاي ابراز توجه و علاقهمندي به مشکلات بيمار است.
« خب، که او گفت مي خواهد شما را اخراج کند…»
2. به بيمار نشان دهيد که وي را پذيرفته ايد.
در طي مصاحبه، ممکن است بيمار مسائلي را بيان کند که بي ارزش يا سطح پايين به نظر برسد. ممکن است بيمار تحليلهاي غلطي راجع به بيماري خود داشته باشد، او را تحقير نکنيد و به بيمار نشان دهيد که او را پذيرفته ايد.
3. اشتياق و تمايل خود را براي کمک به بيمار نشان دهيد.
پزشک ميتواند اشتياق خود را براي کمک به بيمار با عبارتي اينچنين بيان کند:
« من مشکلات شما را درک مي کنم.»
« هرچه دلتان ميخواهد بگوييد، تا در مورد مشکلاتتان حرف بزنيم و به اين ترتيب بتوانيم با هم راه حلي بيابيم.»
4. به بيمار نشان دهيد که مشکل وي را درک کرده ايد.
کافي نيست، پزشک فقط بيمار را درک کند. بلکه بايد درک خود از مشکل بيمار را با عباراتي اينچنين با بيمار نشان دهيد.
« اين مشکل شما را مضطرب کرده است.»
« شما از اين وضعيت خيلي ناراحت هستيد.»
« بايد خيلي عذاب آور باشد که در اين سن آدم تنها شده باشد.»
5. به بيمار اطمينان داده و وي را تسکين دهيد.
زماني که بيمار بهشدت مضطرب است، يا وقتي که بيمار شک و ترديد زيادي دارد، يا احساس ناامني و عدم اطمينان خود را پيدرپي بيان ميكند، اطمينان بخشي وتسکين بيمار ضروري است.
معني اطمينان بخشي دروغ گفتن نيست. براي مثال اگر بيمار مبتلا به سرطان است اطمينان ميتواند اينگونه باشد.
«به حتم راهي پيدا مي کنيم که درد شما تسکين پيدا کند.»
« ميتوانيم استفراغ شما را بند بياوريم.»
6. مصاحبه را هدايت کنيد.
گاهي در سيرمصاحبه بيمار از موضوع اصلي منحرف ميشود يا وقت را با ذکر جزييات بيهوده هدر ميدهد. در اين صورت، پزشک ميتواند با ملايمت و توام با احترام، با يادآوري، بيمار را به موضوع اصلي برگرداند. براي مثال:
« شما در مورد مشکل طپش قلبتان مطالبي را عنوان کرديد. آيا ميتوانيد در مورد آن بيشتر توضيح دهيد.»
7. جريان کلام بيمار را تسهيل کنيد.
در طي مصاحبه ممکن است بيمار مکث طولاني کند و يا موضوع صحبت را از دست بدهد. در اين حالت، با تکرار کلمه يا عبارت آخر ميتوان تداوم کلام بيمار را تسهيل کرد. براي مثال:
« داشتيد مي گفتيدکه … »
« که آنها گفتند جا ندارند شما را بستري کنند… »
« که زندگي بي فايده است… »
ب- پاسخهاي نامطلوب درمانگر
1. از ابراز حيرت و شگفتي اجتناب کنيد.
اظهارتعجب از سوي درمانگر بيمار را شرمنده ميكند وحتا اثر مخالف درماني دارد. براي مثال:
بيمار: تمايلي ندارم در عروسي خواهرم شرکت کنم.
پزشک: عجب ! نميتوانم تصورکنم که شما چنين کاري بکنيد. « نادرست »
پزشک: احتمالاً شما دلايلي براي اينکار داريد. « درست »
2. از ابراز نگراني بيش از حد خودداري کنيد.
گاهي اوقات لازم ميشود، درمانگر نگراني خود را به بيمار نشان دهد. ولي نگراني بيش از حد درمانگر پاسخ مطلوبي نيست. براي مثال:
بيمار: دوست دارم به زندگيم خاتمه دهم.
پزشک:آه نه ! لطفاً اين کار را نکنيد. هرگزچنين کاري نکنيد. « نادرست »
پزشک: چه چيزي باعث اين احساس در وجود شما شده است. « درست »
3. از قضاوت اخلاقي در باره بيمار اجتناب کنيد.
هدف پزشک درمان بيمار است نه اينكه بيمار را مورد قضاوت اخلاقي قرار دهد. مثال:
بيمار: من به همسرم دروغ گفتم.
پزشک: شما کار اشتباهي انجام داده ايد. « نادرست »
پزشک: چگونه اين اتفاق افتاد؟ « درست »
4. از بيمار انتقاد نکنيد.
انتقاد از بيمار باعث بدتر شدن علايم بيمار ميشود. مثال:
بيمار: اين روزها من سر کار نمي روم.
پزشک: بيشتر مشکلات دنيا ناشي از تنبلي مردم است. « نادرست »
پزشک: دليل سرکار نرفتن شما چيست؟ « درست »
5. از دادن وعدههاي کاذب اجتناب کنيد.
اگر پزشک قادر به انجام وعدههايي که ميدهد نباشد، منجر به ايجاد شک و ترديد در ذهن بيمار در باره قابليت اعتماد پزشک خواهد شد. مثال:
بيمار: آيا من به طور کامل خوب خواهم شد؟
پزشک: من فکرمي کنم شما نبايد هيچ شکي در اين زمينه داشته باشيد. « نادرست »
پزشک: من سعي مي کنم تا حد امکان به شما کمک کنم. « درست »
6. از خودستايي اجتناب کنيد.
بيمار براي حل مشکلاتش به پزشک مراجعه ميكند نه براي گوش دادن به اظهارات پزشک در مورد قابليتها و تواناييهاي خودش. مثال:
بيمار: دکتر شما مطمئن هستيد که ميتوانيد مشکل مرا حل کنيد؟
پزشک: در اين هيچ شکي نيست. من صدها مورد مثل مشکل شما را حل کرده ام. «نادرست»
پزشک: من در گذشته به افرادي با مشکل مشابه شما کمک کرده ام و ميتوانم به شما هم کمک کنم. «درست»
7. از سرزنش کردن و تهديد کردن بيمار اجتناب کنيد.
سرزنش و تهديد باعث تخريب رابطه پزشک- بيمار ميشود. مثال:
بيمار: من هفته آينده نميتوانم به اينجا مراجعه کنم.
پزشک: چه بهتر! اين شما هستيد که ضرر مي کنيد. «نادرست»
پزشک: اگر کار مهمي داريد، ما ميتوانيم جلسه بعدي را در زمان ديگري داشته باشيم. «درست»
8. از شريک کردن بيمار در مشکلات خود اجتناب کنيد.
اگر پزشک مشکلات خود را با بيمار در ميان بگذارد، توانايي و مهارت وي درکمک به حل مشکلات بيماران زير سوال ميرود. مثال:
بيمار: اغلب همسرم تحريک پذيراست و فرياد مي زند.
پزشک: من هم همان مشکل شما را با همسرم دارم « نادرست »
پرشک: چه وضعيتهايي باعث بروز اين رفتار در همسر شما ميشود؟ « درست »
9. از قطع کلام بيمار اجتناب کنيد. مثال:
بيمار: روزي که براي ديدن دوستم رفته بودم اين واقعه
پزشک: ما براي اين حرفها وقت نداريم. « نادرست »
پزشک: بله ادامه دهيد. « درست »
10. از القا ارزشهاي خود به بيمار اجتناب کنيد. مثال:
بيمار: من مطالعه تاريخ را دوست دارم.
پزشک: تاريخ چي دارد؟ چرا مثل من کتابهاي علمي را مطالعه نمي کنيد؟ « نادرست »
پزشک: جالبه، دليل علاقه خاص شما به تاريخ چيست؟ « درست »
11. از تحقير کردن بيمار اجتناب کنيد.
افرادي که مشکلات هيجاني دارند، اغلب از اعتماد به نفس پاييني برخوردار هستند. از اينرو، بهتراست پزشک براي کاهش ناراحتي اين افراد، به خصوصيات مطلوب آنها توجه بيشتري نشان دهد. از تحقيرکردن بيمار اجتناب کند. مثال:
بيمار: من فعاليت بدني خوبي دارم، هر روز به بدنسازي مي روم.
پزشک: خوب که چي؟ اين چه فايده اي براي شما دارد؟ « نادرست »
پزشک: من خوشحالم که اين را ميشنوم. درباره آن به من بگو. « درست »
12. بيمار را طرد نکنيد.
طرد کردن بيمار باعث کاهش بيشتر اعتماد به نفس بيمار ميشود.مثال:
بيمار: دوباره دچار سردرد شدم.0
پزشک: باز هم بهخاطر سر درد آمديد؟! « نادرست »
پزشک: چطور شد در اين زمان دوباره دچار سردرد شديد. « درست »
13. در تفسير علايم شتاب نکنيد.
تلاش پزشک در ابتدا بايد بر روي فهم مشکل بيمار متمرکز باشد. اغلب زمان قابل توجهي براي رسيدن به اين منظورلازم است. قضاوت شتابزده منجر به نتيجه گيريهاي نادرست ميشود. مثال:
بيمار: در طي هفتههاي اخير احساس خستگي مي کنم.
پزشک: علت اينه که شما نمي خواهيد کار کنيد. « نادرست »
پزشک: آيا در هفتههاي اخير مشکلات و مسائل ديگري پيش آمده؟ « درست »
14. از کنجکاوي مفرط و غيرضروري اجتناب کنيد.
هدف پزشک تسکين و کاهش رنج بيمار است نه ارضاي حس کنجکاوي خود. مثال:
بيمار: من کارهايي انجام دادهام که نميخواهم درمورد آن صحبت کنم.
پزشک: شما نبايد هيچ موضوعي را از پزشک مخفي کنيد. « نادرست »
پزشک: آيا يادآوري اين کارها باعث نگراني و اضطراب شما مي شوند. « درست »
15. از پرسشهاي مستقيم و پرسشهايي که موجب احساس شرمندگي در بيمار ميشود اجتناب کنيد.
در غيراينصورت بيمار، پزشک را به عنوان يک فرد خشن و نامطلوب پنداشته و جوابهاي کافي نخواهد داد. مثال:
بيمار: در مورد رابطه ام با همسرم نگران هستم.
پزشک: حتماً شما او را کتک زده ايد. « نادرست »
پزشک: ممکنه درباره رابطه تان بيشترتوضيح دهيد. « درست »
16. از تحت فشار قرار دادن بيمار براي حرف زدن، وقتي تمايلي ندارد، اجتناب کنيد.
گاهي اوقات موضوع تعارض بيمار چنان وي را مضطرب ميكند که از حرف زدن امتناع ميكند. در اين شرايط بهتراست به صورت تدريجي موضوع مطرح شود. مثال:
بيمار: دوست ندارم در مورد بعضي از مشکلاتم حرف بزنم.
پزشک: اگر شما حرف نزنيد من نميتوانم به شما کمکي کنم. « نادرست »
پزشک: شايد مايل باشيد در زمان ديگري در مورد آن حرف بزنيد. « درست »
17. از جانبداري کردن اجتناب کنيد.
جانبداري از يک فرد يا موضع باعث ميشود پزشک نسبت به ساير افراد يا ساير مواضع احساس نامطلوبي داشته باشد. جانبداري گر چه در کوتاه مدت احساس رضايت فوري براي بيمار فراهم ميكند ولي در درازمدت به بيمار صدمه مي زند. مثال:
بيمار: مادرشوهرم به دلايلي بيهوده مرا اذيت ميكند.
پزشک: مادر شوهر شما آدم خوبي نيست. « نادرست »
پزشک: در مورد رفتار وي بيشترتوضيح دهيد. « درست »
18. از ابراز خشم نسبت به بيمار اجتناب کنيد.
اگر پزشکي نسبت به بيمارخشم نامتناسب ابراز کند، نشانه وجود مشکلات هيجاني خود پزشک ميباشد. گاهي بيماران پزشکان خود را تحريک ميكنند. در اين گونه موارد، بهتر است پزشک علت رفتار بيمار را بيابد، نه اينكه به آن واکنش نشان دهد. مثال:
بيمار: متاسفم که دير اومدم.
پزشک: شما به طورکلي، آدم منظمي نيستيد. من از بي نظمي متنفرم. «نادرست»
پزشک: حتماً علتي داشته است که دير رسيده ايد ولي ممنون مي شوم در ملاقاتهاي بعدي بهموقع بياييد. «درست»
19. از بحث کردن با بيمار اجتناب کنيد.
مشاجره اغلب منجر به متقاعدسازي بيمار نميشود. تنها با بازنگري در زمينه يک رابطه توام با اعتماد، بيمار قادر ميباشد به منشا علايم خودآگاهي پيدا کند. مثال:
بيمار: من فکرمي کنم بيماري اعصاب داشته باشم.
پزشک: من فکرنمي کنم اينطور باشد. شما نسبت به تشخيص من شک داريد؟ « نادرست »
بيمار: اما من درد مداومي در سرم احساس مي کنم.
پزشک: من پيش ازاين هم به شما گفتم، يعني من نميتوانم بيماري اعصاب را تشخيص دهم؟ « نادرست »
پزشک: ما علت سردرد شما را پيدا خواهيم کرد. آياميتوانيد در مورد وضعيت زندگيتان بيشتر توضيح دهيد؟ « درست »
20. پزشک نبايد بيش از بيمار صحبت کند.
گوش کردن فعالانه به آنچه که بيمار مي گويد يک فاکتور درماني مهم است. بهعلاوه بيماران به پزشک مراجعه ميكنند تا مشکلات خود را بيان کنند. اگرپزشک زمان بيشتري را به حرف زدن خود اختصاص دهد، بيمار قادر نخواهد بود مسائل خود را عنوان کند.